سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیرت
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90 اسفند 22 توسط جوشش | نظر


و کسی گفت به من:

 آب را گل نکنید
پدرم در خاک است

زندگی می‌گذرد

کاش یک فاتحه مهمان شقایق باشیم

و زمین کوچک نیست

دل ما تنگ و نفس سنگین است

کاش میشد آموخت که سفر نزدیک است

خاطر خاطره‌ها را نبریدش از یاد

زندگی می‌گذرد 


کاش یک فاتحه مهمان شقایق باشیم 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90 اسفند 17 توسط جوشش | نظر

...اکنون " هایم ، طعم دیروز می دهند "

مثل ته مانده ی چای...

ته مانده ی چای جوشیده

در فنجان پدر...

"برگرفته از سکوت خیس"




نوشته شده در تاریخ جمعه 90 اسفند 12 توسط جوشش | نظر بدهید

کسی چه میداند...
من...
امروز...
چندبار فرو ریختم...
چندبار دلتنگ شدم...
از دیدن کسی که...
فقط پیراهنش شبیه او بود...




مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.