سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیرت
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 مرداد 18 توسط جوشش | نظر

چهار نفر بودن. اسمشون این ها بود:‌ همه کس، یک کسی، هرکسی، هیچ کس. کار مهمی در پیش داشتن و همه مطمئن بودن که یک کسی این کار رو به انجام می رسونه. هرکسی می تونست این کار رو بکنه،‌ اما هیچ کس این کار رو نکرد. یک کسی عصبانی شد، چرا که این کار، کار همه کس بود، اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار رو نخواهد کرد.. سرانجام داستان این طوری تمام شد که هرکسی یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری رو نکرد که همه کس می تونست انجام بده...

 

.                        ما جزء کدوم یکیشون هستیم؟!....

 




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89 مرداد 14 توسط جوشش | نظر بدهید

پرواز و کوچکی

چند گروه هستند که در میان انسانها دیده می شوند:

گروه اول: آنها که پرواز میکنند و نگاهشان به همه سو به طور یکسان است.

گروه دوم: آنها که فقط نگاه می کنند و پرواز دیگران را تماشا می کنند و لذت می برند و در آرزوی پرواز به سر می برند.

گروه سوم: آنها که پرواز را نمی فهمند و از پرواز دیگران نیز خوششان نمی آید و هر چه دیگران پروازشان بلندتر می شود در نظر اینها کوچکتر دیده می شوند و غافلند از میزان بعد و دوری شان از آنها.

گروه چهارم: ........

باید ببینیم ما از کدام گروهیم ؟ و چرا در جهان انسانها همواره انسانهای والا و متعالی کوچک دیده شده اند؟ 




نوشته شده در تاریخ شنبه 89 مرداد 9 توسط جوشش | نظر بدهید

أنا بقیة الله

رفت پیش امام عسگری پرسید: "زمین که خالی ازحجت نمی شود. حجت خدا بعد شما کیست؟"
امام رفت . وقتی برگشت، بچه ی سه ساله ای روی شانه اش نشانده بود: "اگر پیش خدا و رسولش عزیز نبودی ،
پسرم را به تو نشان نمی دادم."
پرسید: " نشانه ای هم دارد که دلم آرام بگیرد؟"
کودک گفت:" من بقیة الله روی زمینم و انتقام گیرنده از دشمنان خدا. حالا که دیدی دنبال نشانه نگرد"




مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.