سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیرت
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89 آذر 28 توسط جوشش | نظر
می گفت ....

می گفت به پرنده ها می مانَد. یکی مثل همین پرنده های مهاجری که سردی سرزمین شان را می گذارند و می آیند به امید یک جنوب گرم...و ما اصلن نمی فهمیم که کی آمده اند و نشسته اند کنج ایوان خانه ی ما...اما آن ها آمده اند. گوشه دنج ایوان مان را دیده اند. پسندیده اند...رفته اند، آهسته آهسته...چوب های خشک آورده اند...آرام برای خودشان لانه ساخته اند...خوابیده اند و بیدار شده اند...تخم گذاشته اند...تخم هایشان را جوجه کرده اند...برای جوجه هایشان غذا آورده اند...با پرواز جوجه هایشان عشق کرده اند... و آسمان خانه ی ما پُر شده از پرنده هایی که مال سرزمین ما نبودند...آمدند و ماندند و ما حتی ندیدیم شان!

 

 پرنده؟؟؟

 

*می گفت:" شیطان مثل پرنده می ماند...یکی مثل همین پرنده های مهاجر...آرام در دل هایمان لانه می سازد برای خودش و جوجه هایش! "




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 آذر 15 توسط جوشش | نظر

 

حی علی العزا

حی علی العزا 

مادرش فرموده بود
مَثل امام، مَثل کعبه است
مردم  به سمت او می روند نه او به سمت مردم…
این کعبه ی عاشق اما
یک بار به سمت مردم رفت…
پیراهنش را هم غارت کردند

 

…مادرش کنار قتلگاه واحسینا می گفت

 

…ابابیل




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89 آذر 10 توسط جوشش | نظر

حالا هر گیاهی را که می بینم..

 

دل سروده ای از مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام

و فی صدری لباناتٌ

إذا ضاق لها صدری

نکَتُّ الأرض بالکفِّ

و أبدیت لها سرّی

فمَهما تنبتُ الأرضُ

فذاک النّبتُ من بذری

 

در سینه رازهایی دارم

هر گاه سینه ام از آن ها به تنگ می آید

با دست بر زمین می کوبم

و راز دلم را برای زمین بازگو می کنم

پس هر گاه زمین گیاهی برویاند

آن گیاه

راز دل من است...

یاس سپیدم....




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 آذر 8 توسط جوشش | نظر

«هر وقت در بند محبت چیزی گرفتار شدیم، با خود بگوییم بهتر از این هم هست..... این کار را

ادامه دهیم تا از خدا سر در آوریم

 تا خدا



مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.