آه مــی کشم تـــــو را ، با تــمام انتـــــظار
پرشکوفه کن مرا، ای کـــــــرامت بــــهار
دررهت به انتظار، صف به صف نشسته اند
کاروانی ازشهید، کاروانی از بهار
ای بهار مهربان، در مسیر کاروان
گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
برسرم نمی کشی دست مهر اگر، مکش
تشنه مـــــــحبتند، لاله های داغـــدار
دسته دسته گم شدند، سهره های بی نشان
تشنه تشنه سوختند، نخلهای روزه دار
می رسد بـــهار و من، بی شکوفه ام هنوز
آفــتاب من بــتاب ، مــهربان من ببـــار
خدایا!
دل را به ظهورعشق، چراغان کن وجان رابه حضور محبوب، نورباران.
اللهم عجل لولیک الفرج.... آمین .
سیرت
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 تیر 28 توسط
جوشش | نظر بدهید